منطق - عملگر شرطی
به نام او
در این نوشته در 4بخش قصد داریم تا به بیان تفاوت های چند نمادِ به ظاهر مشابه در منطق و حساب گزاره ها بپردازیم.
1)
1) بخش اول) عملگر شرطی
تعابیر مختلف:
اگر p آنگاه q
q به شرط p
P فقط اگر q
p شرط کافی برای q
q شرط لازم برای p
q مگر p~
(به عبارت پر رنگ تر جداً توجه کنید!!)
راستی به p مقدم و به q تالی می گوییم.
این هم جدول حقیقتش :
q | p | |
T | T | T |
F | F | T |
T | T | F |
T | F | F |
به این مثال خوب دقت کنید:
دو گزاره ی p و q رو اینطور تعریف می کنیم:
p: بیست گرفتن در درس ساختمان های گسسته
q: شیرینی دادن به دوستان
حال فرض کنید هم کلاسی شما شرط را مطرح کند یعنی بگوید "اگر در درس ساختمان های گسسته بیست بگیرم ، به دوستان شیرینی می دهم."
برای این شرط طبق جدول درستی بالا 4 حالت متصور است:
1) بیست بشود و شیرینی بدهد : خب این یعنی همکلاسی شما راست گفته است. (شرطی که مطرح کرده بود درستTrue است)
2)بیست بشود و شیرینی ندهد : واضحه که این حالت نشون میده همکلاسی شما دروغ گفته و شرطی که مطرح کرده غلط FALSE است.
3و4 )بیست نشود و چه شیرینی بدهد و چه شیرینی ندهد. در این حالت چون همکلاسی تان بیست نشده پس اصلا شرطی که مطرح کرده مورد امتحان قرار نگرفته و نمی تونیم بگیم غلطه(پس درسته TRUE*) . به این حالت ها میگیم "انتفاع مقدم" چون درستی یا نادرستی توی مقدم(p) مشخص میشه و به تالی(q) مربوط نمیشه.
یک نکته ی کارساز هم اینه که گزاره ی با گزاره ی
هم ارزه.
*یک اصلی داریم به نام اصل طرد شق ثالث که میگه اگه یه گزاره ای غلط نباشه حتما درسته و برعکس
تایپ ریاضی با استفاده از http://latex.codecogs.com